حسين حديثى

DevilPrayer


ARCHIVE

دوشنبه، اسفند ۲۱، ۱۳۸۵

گورم را، نه خواهید یافت و نخواهید یافت.
سرگرمی روحِ حشری ام، گاهواره گناهانی پیش کِش اش می کنم
تا بدرّد کودکی معصوم ام را از مقعد تنگیِ افتخارات موروثی.
با دخول ذکور این نکیر و منکر است که جلای جن زده گی ام
فریاد می شد هر گاهِ شام، هنگام ادرار، هنگام اعدام، تهوّعِ طناب و
اسهالِ وصیت نبشتن با دستانی خونی از دشنه یِ اندیشه هایِ اضافه یِ بشر؛ به شرّ!