حسين حديثى |
|
||||
|
چهارشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۱
هنگامی که جهان به لحظه ی بی نهایت ام خود برسد،
به نامتناهی ترین عدد ساعت، تقویم، تاریخ که رسید، آن وقت چهره ی خدا دیدنی است! همه ی "بود"ها نیست شده اند و هیچ پرسشی بی پاسخ نمانده. کل عالم به تکامل کثیف نابودی رسیده است و هر موجودیتی بقاء خویش را از دست داده. آنجاست که همه چیز در انتهای خود می میرد و هر ذره ی بی هوده ای هم، به واسطه ی خروج از هستی، "خدا" می گردد. عدم، در پایان حاکم می شود و همه چیز، هبچ می گردد و "هیچ" نیز، یعنی "یکی"! بدان رو که تمام هستی ها و نیز وجودها، یک قالب می پذیرند و آن نیز، تباهی است. حال، این مرگ انتهائی، سبب می گردد تا نام این تنها وجود لایتناهی (نیستی) را "خدا" بگذاریم یا... شیطان؟
Comments:
ارسال یک نظر
|