حسين حديثى |
|
||||
|
یکشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۱
"... هر خانم محترمی فاحشه ای زیر پوست خود پنهان کرده است..." (وقتی زنان مردان را دوست می دارند / روساریو فره)
... و پروردگار، به منظور ابقاء نسل شریر انسان، در میان پاهائی که ابزار رفتن او بود، شهوتی گناه آلود - به تعبیر خودش - قرار داد تا آدمیان را اسباب آسوده گی های بی هوده و سردرگمی های لذیذی سازد که خود او، از آن بی بهره بود... که می دانید به هزار حسرت، خدائی را به یاد می آوریم که: لم یلد و لم یولد!!! و الهه ای که بی مقاربت زاده شود، اصل و نسبی او را نیست و بدین سان، ملکوتش بارگاه گناهکاران بسترهای مالش شبانه گشت. پس، حهنم همچون فاحشه خانه ای مملو از زنان و مردانی است که در انفصال کمرهاشان خلاصه می شوند و بیضه ی این خدای را، در آنجا کشیده اند. افسوس که درک این خواهش، بر ما چنان گران آمده است که به اجبار جامه هائی بر تن می کنیم از دست ساز خویش تا مایه ی کتمان این حس غریب شوند و بعید است که آدمیزاده را بی آن، سببی برای زنده گانی یافت شود. و اکنون، ما، اسیران تناسل خود، به هزار رفت و آمد تکرار، تا لحظه ی انزال ناله می کنیم و پس از آن، در می یابیم که انگار هیچ گاه ارضاء نخواهیم شد!
|