حسين حديثى |
|
||||
|
یکشنبه، مرداد ۱۳، ۱۳۸۱
دو مطلب با يك كليك (بليط)!
دوستان بيهوده! اين دو نوشته را از آن رو پست مي كنم كه مي دانم شياطين درون شما هر چند گاهي به اين وب لاگ مي كشانندتان!!! ---------------------------------------------------------------------- /// نگاه /// بعضي نگاه ها مي دوانندت! در هر ايستگاهي كه مقصدت نيست درنگ مي كني: درنگ! درونگ! و تو منتظر نگاه هاي منتظر هستي و عشقهاي منفور چند ثانيه اي: به طول مدت نگاه ها! بعضي تن ها تنه ات مي زنند و تو بر دور خود هاله اي از تنت مي تني: تن...تن...تن... مي تني تا بماني...بپوسي و نمي داني كه : بعضي نگاه ها مي برندت! مي برندت تا خيال كثيف بستر بي پايان چشم ها! /// --------------------------------------------------------------------- /// شكرگزاري؟! /// -- الهي شكر! -- ...حتما اين عبارت را بارها و بارها شنيده و شايد حتا گاهي خودتان ناخودآگاه آن را بر زبان رانده ايد! ولي باور كنيد كه شكر گزاري -آنهم از اين نوعش- نشانه ضعف و حماقت است. نمي دانم چرا افراد احمق، بي هوده بر دوش خود منت مي نهند و بي دليل و بي جهت خود را به خدا بدهكار مي كنند؟! اگر دنيا را دست ساز خداي خود مي دانيد، اين همه پلشتي و نابهمگوني را چگونه توجيه مي كنيد؟ هر آنچه كه خلق مي شود، فرزند عليل و زبون و بي مايه آفرينش است و ابليس بزرگ، مشي عالم را در دستان خود دارد. اهالي جهنم! باور كنيد كه براي يك گناهكار، هيچ چيز ناپسندتر از شرم نيست! اگر در باتلاق سياهي تف كنيد، چه چيز را آلوده كرده ايد؟ استسقاء بي پايان بشر را تنها خون پاسخگوست. و اين، رسالت ديرين شياطين است. تا همرهان من، چه كساني باشند؟!...
Comments:
ارسال یک نظر
|